و اخرین ماه تابستان 95
سلام به پسر قشنگ و ناااازم و باز هم غیبت !!!! خوب اشکال نداره خودت میدونی که مامان یه عالمه کار داره و البته این که باز هم خداروشکر همه این کارها واسه شادی و خوشی و مسافرت بووووده ما باز هم به مسافرتهای تابستانیمون ادامه دادیم و میشه گفت از کمی بزرگ شدن شما داریم حسابی بهره میبریم و البته تو این 2 ماه چند تا تولدم داشتیم تولد دایی حامد که خونه مامانی دور هم جمع شدیم تولد عمو محسن که کمی تعداد بیشتر بووود و تولد خاله لیلا که به مراتب با یه سورپرایز خیلی خیلی باحاااال تو خونشون برگزار شد که خاله کلی خوشحال شده بود و خاطره ساز شد و تولد مامان که یواش یواش به یه مهمونی بزرگ 30 نفره تبدیل شد و کلی خوش گذشت و همه چی عالی ب...